خاطرات نی نی مون

ساخت وبلاگ
خیلی وقته که نتونستم بیام تو وبت بنویسم . عزیزم راستش این بیماری بد جور گرفتارم کرده . خیلی کند شدم . و ماشاالله شما هم که وروجک .خوب وقت نمی کنم بنویسم . الان هم که تونستم یه سر بیام شما رو خوابوندم و خوشبختانه کار زیادی نیست . شش ماه گذشت . هر روز با حضور شما پر از شیرینی و امید بود. حضورت به من ن خاطرات نی نی مون...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات نی نی مون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4pechpechmadaraned بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 2:36

شازده عیدت مبارکوروجک مامان امسال به امید خدا و در کنار تو حتما سال خوبی رو داریمسال رو در حالی شروع کردیم که دلم پر از آرزو بود در حالی که تو یه پسته دستت گرفته بودی و همه زندگیت این بود که اون پسته رو باز کنی.خیلی شیطون و شیرین شدیالبته کارای خطرناک هم زیاد میکنی . مثلا با شیر گاز بازی می کنی همش خاطرات نی نی مون...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات نی نی مون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4pechpechmadaraned بازدید : 38 تاريخ : جمعه 25 فروردين 1396 ساعت: 4:46

پسر عسلی مامانهر روز لبخند به لبم میاری و هر روز خدا رو به خاطر داشتنت شکر می کنم.انقدر بامزه شدی که نمیدونم از کجا بگم هنوز من رو به مامان بودن قبول نداری ولی بابایی رو هم بابا صدا می کنی هم مامانولی من هی دل غافل [ درست نوشتم؟] در هر صورت عاشق توپ بازی هستی و عاشق فلش کارت هات هر دو زبان رو تقریبا خاطرات نی نی مون...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات نی نی مون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4pechpechmadaraned بازدید : 45 تاريخ : جمعه 25 فروردين 1396 ساعت: 4:46

نزدیک سال نو هست و همه چی خیلی خیلی تند میگذره . مثل رشد زیبا و دلنشین شما . مثل روزهای خاطره انگیز شما دو هفته ای بود که مریض بودی ، چند روز و شب پشت سر هم تب کردی و روز پنجم تبت قطع شد و تمام تنت پر از دونه های ریز شد. فکر کردیم که شاید سرخک و سرخچه گرفته باشی اما پزشک بعد از معاینه شما بهمون گفتن که یه عفونت ویروسی ساده است. اما ظاهرا دونه ها تنت رو میخاروند و خیلی سخت بود برای شما از صبح تا شب تو بغل من بودید و بهونه گیری میکردی. متاسفانه بیشتر یکی دو قاشق غذا نمیخوردید. روزهای سختی بود ولی خدا رو شکر تموم شد و شما شدی پسرک شکموی خودم. تقویم شما رو چاپ کردم حتما عکسش رو میذارم.  سرم به شما حسابی گرم شده .  خیلی خوشحالم که امسال سر سفره هفت سین پیش من هستی.  دوست داشتنی من آواهای زیادی یاد گرفتی .  وقتی چیزی جدیدی میبینی میگی                            دع وقتی عصبانی می شی داد میزنی میخوای خوشی کنی                                              دی دی میخوای غذا بخوری ملچ ملوچ میکنی و میگی              هام دائما آواز می خونی و میگی عیده عیده عیده  یا می گی دایی دایی دایی دای تو قد و وز خاطرات نی نی مون...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات نی نی مون دنبال می کنید

برچسب : اس نزدیک سال نو,اس ام اس نزدیک سال نو,سال نو نزدیک است, نویسنده : 4pechpechmadaraned بازدید : 46 تاريخ : جمعه 12 آذر 1395 ساعت: 4:18

سلام گل مامانی عزیز دردونه ام ، خیلی دیر اومدم میدونم ولی باور کن خودت باعثش هستی. عشقم انقدر شیطون شدی که اصلا وقت سر خاروندن ندارم. ساعت پرواز میکنه و روزها همین طور پشت سرهم میگذره و من همین طور سرم به تو عزیز دلم مشغوله. همه چی خیلی خوبه . من هم خیلی بهتر شدم و خدا رو شکر بهترین پسر دنیا رو دارم. امروز که دارم می نویسم روز 23 اردیبهشت هست یعنی شما 9 ماه و 23 روزه که پیش ما هستی. شاید یکی دو هفته است که شروع کردی به تلاش برای چهاردست و پا رفتن و دقیقا 2  روز هست که چهاردست و پا میری ولی غر میزنی و راه میری دردونه مامان هدیه روز مادر من یه هدیه خاص بود . دو تا دندون کوشولوی ناز برای شما آش دندونی پختیم تا راحتتر دندونای خوشگلت در بیاد . اذیت شدی . مریض شدی . اما خدا رو شکر همه چی به خیر گذشت. تنت سلامت باشه پسرم. شیرین شدی و خوردنی . وقتی مثلا دعوا می کنم شما رو و بهت میگم د بلند میشی نگاهم می کنی و با شیرینی و لبخند میگی د و به همین راحتی من میخندم و هیچ دعوایی سر نیمیگیره. وقتی میخوای خودت رو لوس کنی جوری می خندی که دو تا دندونت معلوم بشه. جونم برای نگاهت میره غنچه دلم. نمیدونی چق خاطرات نی نی مون...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات نی نی مون دنبال می کنید

برچسب : خیلی دیر اومدی, نویسنده : 4pechpechmadaraned بازدید : 65 تاريخ : جمعه 12 آذر 1395 ساعت: 4:18